گفتم باشد
اما
اینجا
و دستم هنوز فرود نیامده بود
تند گفت
آن چاره ندارد، میدانی
اما از اینها که بگذریم گفت
و جلوی خندهمان را دیگر نتوانستیم بگیریم
ولی توی چشمهای هم هم نگاه نکردیم
خیلی میترسیدیم
که بغزمان بترکد
تا
بوی گوشت سوخته بلند شد
اما
اینجا
و دستم هنوز فرود نیامده بود
تند گفت
آن چاره ندارد، میدانی
اما از اینها که بگذریم گفت
و جلوی خندهمان را دیگر نتوانستیم بگیریم
ولی توی چشمهای هم هم نگاه نکردیم
خیلی میترسیدیم
که بغزمان بترکد
تا
بوی گوشت سوخته بلند شد
هنوز میخندیدیم
3 Comments:
Hi Dear Ahmad. Happy Birthday to you. Lots of love.
By Anonymous, at 12:18 pm
: )
By 4040e, at 4:38 pm
update plz!
By Anonymous, at 11:30 pm
Post a Comment
<< Home