پیاله

ساکن سکون بی سکوت و بی صدا
ترانه منست
زمانه ای که در زمان نداند عقربه
کدام سوی رفتن است
همان زمانه منست
تمام امتداد ها که میکشند و میکشندم از هزار سو
راه بی نشانی از
نه خانه منست
پیاله پر کنیم ؟
پر کنید من
پیاله را شکسته ام
نه مستی ام دوباره جای این پیاله هاست
درد
هم پیاله و پیاله منست

0 Comments:

Post a Comment

<< Home