یه مشت دیگه خاک بود
یه روزی
یه بچه بود یه کوچه
یه توپ داشت
سوراخ شد
یه برگ بود
یه دل داشت
یه جای پای خون بود
که ردش
مونده بود روی دستاش
یه دونه برف تو آسمون
تلو تلو تلو خورون
پایین نیومد آب شد
یه قطره بود
نه اشک بود نه خون بود نه خواب بود
که گل شد
قد لپای نی لبک یه تیکه هم زمین بود
که خاک بود
یه بوته بود که خار داشت
یه شاخه بود انار داشت
سیاه شد
یه کوچه بود بهار داشت
دیوار داشت
پاییز شد
که روش یه لکه رنگ داشت
که جون داشت
که پاک شد
یه جون بود
که مس بود
واسه دل درختها همین یه دونه بس بود
کجا رفت ؟
تو دره
یه دره بود درخت داشت
هوس داشت
یه رود داشت
پر آب بود
میون آب یه سنگ بود
زیر سنگه حباب بود
آبه همش سراب شد
دره همش خراب شد
حباب کو ؟
یه دونه دست آهنی که سرد بود
که سنگ داشت
با همه دستای تو دنیا جنگ داشت
سنگشو زد تو شیشه دل باد
که خندید
یه قصه بود که گم شد
یه خنده بود که از تو دنیا کم شد
یه راهی بود تو ابرا
که آخرش خدا بود
اینطرفش تو آسمون رها بود
یه مرد بود
که مرده
یه سیب نیمه خورده
مونده بود آخرش یه کوه
که داس مرد بارون
خراب کرد
یه آرزوی رفته
یه پرواز
یه آواز
همون که تو کتاب بود
یه شعر بود که گندید
یه استخون مرده
به بی لبیش میخندید
یه مورچه بود که اولش سفید بود
سیاه شد
یه خال شد
روی لبای گلبرگ
که تک بود
اونم تو داغ آفتاب
کباب شد
زیر هزار تا سنگ هم
یه کوزه بود که سر داشت
توی دلش یه راز بود
فقط خودش خبر داشت
راز دلش
یه مشت دیگه خاک بود
یه بچه بود یه کوچه
یه توپ داشت
سوراخ شد
یه برگ بود
یه دل داشت
یه جای پای خون بود
که ردش
مونده بود روی دستاش
یه دونه برف تو آسمون
تلو تلو تلو خورون
پایین نیومد آب شد
یه قطره بود
نه اشک بود نه خون بود نه خواب بود
که گل شد
قد لپای نی لبک یه تیکه هم زمین بود
که خاک بود
یه بوته بود که خار داشت
یه شاخه بود انار داشت
سیاه شد
یه کوچه بود بهار داشت
دیوار داشت
پاییز شد
که روش یه لکه رنگ داشت
که جون داشت
که پاک شد
یه جون بود
که مس بود
واسه دل درختها همین یه دونه بس بود
کجا رفت ؟
تو دره
یه دره بود درخت داشت
هوس داشت
یه رود داشت
پر آب بود
میون آب یه سنگ بود
زیر سنگه حباب بود
آبه همش سراب شد
دره همش خراب شد
حباب کو ؟
یه دونه دست آهنی که سرد بود
که سنگ داشت
با همه دستای تو دنیا جنگ داشت
سنگشو زد تو شیشه دل باد
که خندید
یه قصه بود که گم شد
یه خنده بود که از تو دنیا کم شد
یه راهی بود تو ابرا
که آخرش خدا بود
اینطرفش تو آسمون رها بود
یه مرد بود
که مرده
یه سیب نیمه خورده
مونده بود آخرش یه کوه
که داس مرد بارون
خراب کرد
یه آرزوی رفته
یه پرواز
یه آواز
همون که تو کتاب بود
یه شعر بود که گندید
یه استخون مرده
به بی لبیش میخندید
یه مورچه بود که اولش سفید بود
سیاه شد
یه خال شد
روی لبای گلبرگ
که تک بود
اونم تو داغ آفتاب
کباب شد
زیر هزار تا سنگ هم
یه کوزه بود که سر داشت
توی دلش یه راز بود
فقط خودش خبر داشت
راز دلش
یه مشت دیگه خاک بود
4 Comments:
:D
i like it!!!!
By Anonymous, at 12:30 am
ziba va motefavet mesle ye sibe nim khorde!
By Anonymous, at 10:54 am
dorood. only nice.bedrood
By Anonymous, at 5:38 pm
aslan ham chizi mohemi nabood, difalesh kheili mohkam bood saram hanuz dard mikone.
By Anonymous, at 9:30 pm
Post a Comment
<< Home