صلحم
به اندازه لب گزیدن کوچکی است که
ول میکنم حادثه را
از نگاهی
که تا ابد حادث نیاید و
نیست
خیلی وقت است که
بیشتر از دور
آنجا که صداها هم میمانند
چند روزی پشت سر است
و باز
همیشه چیزی هست برای بلعیدن در خود
ببخش و نپرس و برو
پیش از آنکه دهان باز کرده باشم
که از این دور
وقتی داری میروی
دنیا به طرز غمناکی قشنگ میشود
و ماهی ها هم ساکت

0 Comments:

Post a Comment

<< Home