زنی کنار چمن ایستاده بود
یا کنار خدا
جدول حل میکرد
خدا گربه را نازل کرد
زن نشست روی صندلی
گربه نشست روی جدول
و خدا خندید
کلی با هم بعدش
به یک نقطه زل زدیم
زیر کیفور آفتاب
روز خوبی بود

1 Comments:

Post a Comment

<< Home