ندا

شهر من است این
خاک تو
با کوچه هایش همه از خون تو پوشیده
با آسمانش همه گره خورده با نگاه آخرینت
خون می خورم امروز ندا
و حرامم باد جز این
خون می گریم امروز ندا
و حرامم باد جز این و حرام شهر من
که شهر من بغض من است
کجا اشکی
کجا سکوتی که ساکت آنقدر تواند بود ؟
که بغض و عزایم را
کدام مرثیه را نعره کنم ؟
آخر شهر من است این
با خون تو سنگفرشش
و با نگاه تو گره خورده تا ابد آسمانش

2 Comments:

Post a Comment

<< Home