ببخشید اینجا ما
یک کمی با خار زیر آفتاب
یک کمی با نمک پاش
یک کمی با ابر
یک کمی هم با مادرید
فاصله گرفتیم امشب
دستم سر میخورد*
باید ببخشید
---------------
آدم گاهی دستش سر میخورد
گاهی
دستش سر میخورد
که حکایت بادیه شود


دنبال گنجشک های دور سرم
کیر گربه میچرخد


0

یک جایی پیشتر ها
باید یک نقطه ای باشد
که من هواسم نبوده
مرده ام


1

گفتم ببخشید ،

من خودم را به آن راه زده ام

میشود شما اصرار کنید ؟


2

چهارده هزار سال
گفت نمیدانستی
نامش را اگر بیاوری ؟
جرئت نکردم ، گفتم
جرئت نمیکنم
خندید گفت
نوبت توست
رفت


اگر توی کتاب فارسی آمد برای آقا بوده وگرنه برای دختر همسایه است

تو بیا

دهن ما را آمدی بگا


گفت از اینجا اگر رد شوید آقا
مجبور میشوم
تیرتان بزنم
گفتیم بر میگردیم
گفت اگر برگردید اقا
تیرتان میزنم
هنوز نگفته بودیم میمانیم
که تیرمان زد