کاش چشمهای خونی ام رو به ابر ها افتاده بود
سرتان را پایین بیاندازید لطفا
به قول آن یارو
بز روی شوکتمندی
که تهش میخورد به ربانهای قرمز لای گل کاری ها
با ینجه های تر اش
و سایه های چتر های سفیدش
هم نعمتی و سعادتی درخور است
سرتان را ولی پایین بیاندازید
برای چشمهای قشنگ شما نیست
آزین بندی این صحنه های احمقانه
از دیوانگانی که در توهمی
از بالای صخره ها
لای پاره سنگها
پهن شده اند
زیر تلالو خورشید
با زنبور های طلایی
که بالای سر ته مانده شان
سرود شوق انگیز هستی میخوانند
میدانم
کمی اذیت میکند گاهی
کافیست دمتا را تکان بدهید
سرتان را ولی پایین نگه دارید
و میدانم
مشامتان بوی گندیده نمیپسندد
شرمنده صداقت دستهای مهربانتان
که جلوی چشمهایتان گرفته اید
راستی
صدای ورجه ورجه تان
خیلی قشنگ است
آخ ببخشید منظورم این بود که
روده های ناچیزم که روی سنگ پاره ها ریخته
لرزش زمین زیر گامهای استوارتان را
خوش میآید
آسمانتان نورانی که
چه هوشمندانه دریافتید دروغ مارا
تبارک الله
به قول آن یارو
بز روی شوکتمندی
که تهش میخورد به ربانهای قرمز لای گل کاری ها
با ینجه های تر اش
و سایه های چتر های سفیدش
هم نعمتی و سعادتی درخور است
سرتان را ولی پایین بیاندازید
برای چشمهای قشنگ شما نیست
آزین بندی این صحنه های احمقانه
از دیوانگانی که در توهمی
از بالای صخره ها
لای پاره سنگها
پهن شده اند
زیر تلالو خورشید
با زنبور های طلایی
که بالای سر ته مانده شان
سرود شوق انگیز هستی میخوانند
میدانم
کمی اذیت میکند گاهی
کافیست دمتا را تکان بدهید
سرتان را ولی پایین نگه دارید
و میدانم
مشامتان بوی گندیده نمیپسندد
شرمنده صداقت دستهای مهربانتان
که جلوی چشمهایتان گرفته اید
راستی
صدای ورجه ورجه تان
خیلی قشنگ است
آخ ببخشید منظورم این بود که
روده های ناچیزم که روی سنگ پاره ها ریخته
لرزش زمین زیر گامهای استوارتان را
خوش میآید
آسمانتان نورانی که
چه هوشمندانه دریافتید دروغ مارا
تبارک الله