ترومپت
تاب تاب عباسی
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
و زن فالگیر دارد رد میشود هزار ساله
آسمانت ماه ندارد کوچولو
ستاره شاید
تاب میایستد
چراغها روشن میشوند
تیتراژ میاید بالا
ترومپت
سالن حالا خالیست
چراغها خاموش میشوند
پرده بسته میشود
زن فالگیر از یک گوشه می آید بیرون
ستاره معنا ندارد کوچولو
یک جفت چکمه میدهد دستم
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
و زن فالگیر دارد رد میشود هزار ساله
آسمانت ماه ندارد کوچولو
ستاره شاید
تاب میایستد
چراغها روشن میشوند
تیتراژ میاید بالا
ترومپت
سالن حالا خالیست
چراغها خاموش میشوند
پرده بسته میشود
زن فالگیر از یک گوشه می آید بیرون
ستاره معنا ندارد کوچولو
یک جفت چکمه میدهد دستم
