تا حالا هم من کاری به کارش نداشتم آخه خجالت نمیکشه ، ایناها ، دوازده سالم بوده دستم سیاهه روغن و کثافته تا حالا ، اونوقت اومده بی صاحاب...
اینقدر خودتو حرس نده سکته میکنی ها حالا هم که چیزی نشده ، جوونه ، بچگی کرده ، آخه اینا اشتباه نکنن کی بکنه ،
بابا آخه نقل این حرفا نیست الان هیچی بهش نگم پس فردا بدترشو سرم میاره سگ توله - روشو میکنه اونطرف - اوی بیا اینجا ببینم چش سفید - باز برمیگرده - ببین برادریمون
سر جاش حرفتم حجته واسه ما ولی...
بهش سخت نگیر داداش ، درست میشه ، بذار یکم بگذره سرش به سنگ میخوره به راه میاد آخه اینطوری که تو ...
ای بابا شما هم حرفا میزنی ها این نره خر کارش این شده - خنده اش میگیرد ، خودش را نکه میدارد و سرفه میکنه -
اه دیدی خراب کردی ، دیدی اول تو خندیدی ، همیشه خراب میکنی دیگه ، لوس.
-خندش رو رها میکنه و قاه قاه صداش تو اتاق میپیچه -